خاطرات يك پرسپوليسي دو آتشه(2)
موسسه ورزشی ترلان قشقایی شاهین شهر
ماموریت این وبلاگ، اطلاع رسانی در خصوص ورزش قشقایی های شاهین شهر

يكي از مشكلات اصلي ما پرسپوليسيها اين است كه وقتي اين غم و هواداري، زندگي مان را به خطر مي اندازد هم خيالمان نيست. يعني حاضريم در هر سن و سالي، تمام هستي مان را بر روي اين غم بگذاريم. موقعي كه شكست ما را فرا مي گيرد از مربيان استقلال بيشتر بدم مي آيد. حاضرم هر كاري براي نديدن او بكنم. بازيكنان استقلال مثل اينكه دشمنام هستند و هر چي از به زبانم بيايد نثار آنها مي كنم. ولي يقين دارم كه در آينده اي نزديك استقلال را در رده هاي بسيار پايين جدول خواهم ديد و ب همين خاطر خوشحالم.

تعصب ما هواداران پرسپوليس طوري است كه حاضريم استقلال از فوتبال ايران حذف شود و اين يك خواسته ي قلبي واقعي است. آخه در اين مدت كه چهار بار باختيم و حرفي براي گفتن نداريم آتش ما دوچندان است. حتي حاضريم براي پايين كشيدن استقلال به دعا و سنا متوسل شويم و از هر كاري براي اين كار كوتاهي نمي كنيم. دوست دارم كه استقلال تار و مار شود و من فقط پرسپوليس را ببينم كه دارد اوج مي گيرد و رقيبي هم ندارد. من دوست دارم استقلال در دسته چند بازي كند تا ا پيروزي هيچ وقت بازي نكند.

اي نيروي هماهنگ هستي تو تيم ما را پيروز و تيم .... را از صحنه ... حذف كن. زيرا ديگر اعصاب باختهاي متوالي را ندارم. غم باختهاي متوالي مرا به سكته نزديك كرده است. البته هر چند غم شكست تيم محبوبم پرسپوليس هم شيرين است ولي فرسايش دهنده جان و روان است. آخه عشق من پرسپوليس است.

اصلاً نمي نويسم تا آرام شوم بلكه مي نويسم تا آتش بگيرم و هرچه باداباد! مگر مي شود در 4 دربي متوالي، همه اش ما شكست بخوريم. البته اگر پيروزي به دسته 3 هم برود فرقي نمي كند ما بيشت رو بيشتر از اين هم عاشقش خواهيم بود زيرا با پيروزي زندگي مي كنم. من در اين عشق و زندگي، هيچگونه منطق و عقلانيتي را نمي پذيرم و حاضرم با سختيهاي پرسپوليس بميرم ولي هيچ ترحم و دلسوزي نشنوم.

خدايا مي دانم كه به تو شكايت بردن نه تنها فايده اي ندارد بلكه عاقلانه هم نيست و هر چه رخ مي دهد در سيطره قدرت و حاكميت مطلق توست پس آلاف و آلوف من همه بي معني است ولي مي دانم گوش و چشمانم بسته است و فقط پرسپوليس را مي بيند و پزسپوليس را به جاي همه چيز گذاشته است. خدايا تو منو ببخش ولي نمي توانم دست بكشم. من بازهم از اين همه شكست پي در پي به تو شكايت مي برم و مي نالم و اظهار عجز مي كنم. من بي منطق كار مي كنم ولي عشق منطق نمي شناسد.

البته من حتي در مراسم هاي عزا هم سياه نمي پوشيدم ولي براي باخت پرسپوليس از اين به بعد سياه خواهم پوشيد و اين مررهم خوبي بر دلهاي آتش زده ماست.

در آينده بر روي خاطرات خود تحليل خواهم گذاشت. منتظر خاطرات بعدي باشيد.





تاریخ: دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:پرسپوليسي دو آتشه,
ارسال توسط اله کریم عباس نیا